مدح و شهادت امام محمد باقر علیه السلام
مـا در بهشت مـرغ غـزلخوان باقـریم در گـوشهای ز صحـن شبستان باقریم بـوسـه زنـان پــای غــلامـان بـاقـریـم بیـچـارهایـم و دست به دامـان باقـریـم آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که هـمـواره زیـر بـارش بـاران بـاقـریـم از داغ قـبـر خـاکـی او لطـمه میزنیم بر سیـنـه و به سر زده گـریان باقریم یکـتـا امام اهـل نظـر یک نظـر فـقـط آقـا نمیکنی تو ضرر یک نظر فـقط گرد و غـبار قـبر شما بهتر از بهشت یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت من که ز تو بهـشت بریـنی نـخـواستم از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت شمعـی کـنـار پنجـرههای بقـیـع نیست گـریه کـنـار پنجـرهها بهتـر از بهشت در خواب هم برای تو گـنـبد نساخـتیم اصلا چـرا برای تو مـرقـد نـساخـتـیم از این به بعد روضۀ ما میشود شروع با خـاطـرات کـربـبـلا میشود شروع با اشک و سوز و آه و نوا میشود شروع دارد عـزای اهـل ولا میشـود شروع چون گریههای آل عبا میشود شروع خونریزی از دو چشم شما میشود شروع این مـاجـرا بگو ز کجا آب میخـورد قـصه ز ظلم آن خـلـفا میشود شروع جسمی میـان آن در و دیوار مانده بود ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود با پنـج سال سن سرِ بر نـیـزه دیـدهای در زیـر نـیـزهها تن در خـون تپیدهای مثـل رقـیه مثل سکـیـنـه به شهـر شام تو مـزههای ضرب لگـد را چـشیدهای پـای بـرهـنـه بـا تن زخـمـی دویـدهای از روی خـارهـای بـیـابـان پــریـدهای رقاصه ها به دور شما تاب خوردهاند دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیدهای روضه تمام و این دلمان غرق در غم است این اولین گـریـز به مـاه مـحـرم است |